فتح الله شفیعی

فتح الله شفیعی

مهندسین عمران روستای بردکوه
فتح الله شفیعی

فتح الله شفیعی

مهندسین عمران روستای بردکوه

چگونگی انجام کارهای ساختمانی:

چگونگی انجام کارهای ساختمانی:

شرح:

روشهای اصلی ساختن تسهیلات در شکلهای ذیل نشان داده شده اند. این روشها به شرح زیرند:

1- نیروی کار ساختمانی کارفرما(انجام کار توسط خود کارفرما)

2- مدیریت کار ساختمانی توسط کارفرما

الف) استخدام اعضای خود سازمان برای انجام کار (امانی)

ب) انجام کار توسط پیمانکارهای جز

توجه: می توان یکی از دو روش (الف) یا (ب) و یا هر دو آنها را به کار گرفت.

3- انجام کار ساختمانی توسط پیمانکار عام.

4- قرار داد کار ساختمانی از طراحی تا اجرا یا قرار داد طرح- ساخت (کلید در دست).

5- مدیریت حرفه ای کار ساختمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسیاری از سازمانهای صنعتی بزرگ، و شماری از ادرات دولتی، خودشان نیروی کار ساختمانی در اختیار دارند. از این نیروها، در درجه اول، برای انجام تعمیرات ، نگهداری، و کارهای تعویضی  استفاده می شود. اما چنین نیروهایی معمولاً صلاحیت و توانایی اجرای پروژه های ساختمانی جدید را نیز دارند . کارفرما غالباً ، از کارکنان ساختمانی خود برای مدیریت کار ساختمانی جدید شان استفاده می کنند.

این نیروی کار ممکن است کارکنانی باشند که کارفرما آنها را مستقیماً استخدام می کند و یا ممکن است خودکارفرما به صورت پیمانکاری عامل عمل کرده و با پیمانکار تخصصی قرار دادهای فرعی امضاء کند.

احتمالاض انجام کار ساختمانی توسط پیمانکاری عام با یک قرار داد اصلی متد اولترین روش ایجاد تسهیلات ساختمانی است.

در اینجا فقط اشاره می کنیم که کاربرد دو روش جدید در ارائه خدمات ساختمانی رو به ازدیاد است:

الف) روش طرح- ساخت (یا کلید در دست).

ب) روش به کارگیری مدیریت حرفه ای در امور ساختمانی.

مفهوم کار ساختمانی به روش طرح – ساخت یا کلید در دست این است که کارفرمایی با موسسه ای قرار داد می بندد که طبق آن، موسسه طرف قرار داد هم طراحی و هم ساختن تسهیلاتی را به عهده می گیرد که نیازهای خاصی را (معمولاً از نظر اجرایی) برآورده کند. غالباً موسساتی این گونه قرار دادها را تقبل می کنند که در نوع خاصی از ساختمان تخصص دارند و نیز طراحیهایی استاندارد دارند که آنها را مطابق با خواسته های کارفرما تعدیل می کنند. چون هر دو کار طراحی و ساخت را یک سازمان  انجام می دهد، مشکلات هماهنگی در کار به حداقل می رسد و کار ساختمانی می تواند قبل از کامل شدن طرح نهایی شروع شود. (در روشهای ساختمانی مرسوم، این امکان نیز وجود دارد که کار ساختمانی قبل از کامل شدن طراحی شروع شود. در این حالت قرار داد کار روش ساخت را روش «میسر سریع» می گویند.) از معایب اصلی روش طرح – ساخت مشکل بودن ایجاد رقابت بین تامین کنندگان و پیچیدگی در ارزیابی طرحهای پیشنهادی آنهاست.

به کارگیری مدیریت حرفه ای کار ساختمانی برای ساخت تسهیلات نیز تا اندازه ای با روش ساختمانی مرسوم تفاوت دارد. در این حالت،  مدیریت ساختمانی مانند نماینده کارفرما عمل کرده و هر دو قسمت طراحی و ساخت پدیده تسهیلاتی مورد نظر را اداره می کند. کارفرما برای طراحی، ساخت و مدیریت ساختمانی پروژه سه قرار داد جداگانه می بندد. اتخاذ این شیوه در کار ساختمانی به دلیل ایجاد هماهنگی نزدیک بین کار طراحی  و کار ساختمانی امکان صرفه جویی در وقت و هزینه را ایجاد می کند. هر چند، مخالفان این روش متذکر می شوند که مدیریت کار ساختمانی مسئولیت مالی کمی می پذیرند و یا حتی هیچ مسئولیت مالی در قبال پروژه ندارد و نیز اینکه هزینه خدماتی که او ارائه می کند، هر گونه صرفه جویی حاصل از بهبود هماهنگی در کار طراحی و کار ساختمانی را بی ثمر می کند.

ـــــ ارتباط پیمانی

---- ارتباط  مدیریتی(عامل کارفرما)

طراح، محاسبه و پیمانکاری ساختمان:

در شناسنامه ساختمان، بخش مربوط به سابقه کار افراد زیر وجود دارد:

الف) طراح ساختمان (یعنی مهندس معمار)

ب) مهندس محاسب

ج) سازندگان و مجریان کارگاه که شامل:

پیمانکار، مهندس، سرپرست کارگاه، تکنسین، معمار و به طور کلی افراد مسئول بخشهای فنی در تعدادی محدود و یا کسانی می باشد که در امر احداث ساختمان  از شروع کار و یا قسمتهایی از اجرای آن شرکت موثر داشته اند.  در این بخش آدرس کار (شرکتها) شماره تلفن آنها ثبت می شود. در صورت بروز اشکال از نامبردگان  که با جزء جزء اجرای تعمیرات اصولی با توجه به نقشه های موجود با شکل کامل انجام می شود به طور کلی شناسنامه ساختمان  در هنگام خرابیها و تعمیرات از جهات بسیار مفید است و با کمکها و راهنماییهای آن، تعمیرات در زمان کوتاه و با صرف هزینه کم انجام می شود.


محل احداث ساختمان:

مطالعاتی که قبل از شروع کارهای در رابطه با محل ساختمان باید انجام شود، مسائلی مانند اثرات جوی، بارندگیها، تغییر درجه محیط که بخصوص  در فصول سرد و یخبندان تاثیرات نامطلوب و مخرب در مصالح، اجزا و قسمتهای ساخته شده بنا می گذارد.

قابل توجه اینکه، در هر راه اندازی مجدد و تا جا افتادن کارگاه از جهات مختلف، اشکالاتی فراوان وجود دارد، از جمله مسائل فنی، جمع آوری کارگران مورد نظر بخصوص در برداشتن هزینه بیشتر که اولاً :  باعت تاخیر در تحویل بنا می شود، ثانیاً: قیمت تمام شده ساختمان را افزایش می دهد.

قبل از شروع یک طرح ساختمانی کوچک یا بزرگ،  باید مقاومت زمین زیر پی  جهت دیوارها برای طراح مشخص شود تا بتوانند بر مبنای آن محل ستونها، دیوارها و در مجموع طرح را به وجد آورد، معمولاً زمینهای مرغوب،  رنگ سبز تیره با دانه های خاک متراکم و چسبندگی زیاد دارند.

انواع گوناگون زمین ماسه ایف رسی، دج، سنگی و یا مخلوط  نامتناسب هستند.

اکثر زمینهای ایران در انواع زمینهای رسی است. این زمینها مقاوم هستند و چنانچه خاک ریزدانه و درشت دانه ماسه در آنها وجود داشته باشد، قابل اطیمنان خواهد بود. در بعضی موارد بنا روی زمینهای شیب دار رسی احداث می شود، در این حالت باید به اصول پایداری بنا توجه شود تا در موقع حرکت زمین خطر رانش به وجود نیاید.

زمینهای دج نیز ترکیبات کامل، متراکم و قابل اطمینان دارند که بناهای مرتفع را می توان روی آن احداث کرد.

به طور کلی زمین لایه ها و موارد متشکله مختلفی دارند که هر لایه آن مورد آزمایش قرار گیرد، در بناهای معمولی، از طریق چاه کنی و خروج لایه های خاک می توان از نوع زمین آگاه شویم. اما جهت احداث های بناهای مرتفع  ، با گمانه  زدن (سونداژ)  از لایه های مختلف پی سازی و احداث بنا انجام می شود.

در بعضی موارد، زمین مورد نظر ماسه ای و یا از نوع خاک دستی است. در این حالت، پی کنی تا سطح زمینهای سخت پیشروی می کند و با پی سازی اصولی و در صورت نیاز پی های صفحه ای احداث می شود.

به طور خلاصه، شناخت خاک زمین جهت عملکرد طراح و محاسبات از مسائل اولیه و بسیار مهم برای ساخت  یک بنا که بی توجهی به آن، مشکلات و خسارات زیادی به بار می آورد.

 

انواع نقشه های ساختمانی:

نقشه های اولیه معماری که بنا را به شکل سه بعدی( پرسپکتیو)  نشان می دهد، برای تفهیم به مجریان بسیار سودمندند. معمولاً نقشه های فنی و اجرایی در سه فاز تهیه می شود:

الف: نقشه های معماری:

این نقشه ها به منظور مشخص کردن ابعاد بنا جزئیات ظاهری و بنا سازیهای داخلی و خارجی برای تفهیم مسائل به سازندگان و مجری ساختمان تهیه می شود. آنها می توانند پس از اجرای یک سلسله مسائل فنی، بنای مورد نظر را در چهار چوب  طرح معماری بسازند.

ب: نقشه های اجرایی:

این نقشه ها با جزئیات گوناگون مانند پلانهای موقعت، پی سازی، تیرریزی، شیب بندی، برش، نما و ... با مشخصات هر چه دقیق تر جهت اجرای دقیق و اصولی تهیه می شود که سازندگان با استفاده از آنها و همچنین نقشه های جزئیات – که از نقشه های ذکر شده تهیه می شود- کار  را دقیق و اصولی اجرا می کنند. همچنین با توجه به دفترچه مشخصات ریز مقادیر (آیتمها)، اسکلت ساختمان به شکل سفت کاری و نازک کاری ساخته می شود.

در بناهای بزرگ،  وجود مهندسان معمار، محاسب و همکاری نزدیک آنها با همدیگر باعث می شود که طرحی به وجود آید بدون این همکاری، مسئله ساختن بنای عظیم غیر ممکن است.

ج: نقشه های تاسیسات:

این قشه ها نیز جدا از نقشه های معماری و استراکچر، شامل کلیات و جزئیات آبرسانی ،  فاضلاب ، تهویه، دستگاههای گرم کننده و سرد کننده و به ویژه روشنایی برق است.

همان طور که می دانید، این نقشه ها به هنگام تعمیرات بسیار مفید است. بخصوص  در هنگام زلزله، سیل و حریق که قسمتی از بنا از بین می رود با استفاده از نقشه های موجود  در شناسنامه می توان ضایعات پدید آمده در ساختمان را نو سازی کرد.

معمولاً برای اجرای ساختمان باید با توجه به زمان بندی مشخص، نقشه های لازم و از قبل آماده شده، مسائل اقتصادی و اجرایی و تمامی موارد دیگر به انجام کار اقدام کرد.

اکثر اوقات، شروع کار بنای ساختمان با پیگیری مراحل مختلف  اجرا، با سرعت بخشیدن در پیشبرد آن و بدون تعطیل شدن در زمانهای طولانی دنبال می شود تا در مدت زمان پیش بینی شده به مراحل پایانی برسد.

 

موارد استفاده از  از نقشه های تاسیساتی و برقی:

به طور کلی در هر پروژه  شناسنامه نقشه های تاسیساتی و برقی ویژگی خاص دارد. اگر در وضع لوله های آبرسانی، لوله های فاضلاب و یا دستگاههای گرم کننده و سرد کننده به علل مختلف اشکالاتی به وجود آید، مخصوصاً در مواقعی که سیم کش ها نیاز به تعمیرات داشته باشد، وجود نقشه های برقی و تاسیساتی اهمیت زیادی پیدا می کند.

در بناهای بزرگ برای عبور کلیه لوله های تاسیساتی و برقی، کانالهای عمودی و افقی تعبیه می شود، در مواردی کانالهای افقی به شاخه هایی جهت عبور برخی از لوله ها تا موتورخانه و کانال هایی برای لوله های فاضلاب تا سپتیک تانک و کانالی جهت عبور لوله های آب سرد و گرم تقسیم می شود،  اما در کانالهای عمودی، کلیه لوله ها به صورت مجتمع عبور می کند.

توجه: در بعضی موارد، قسمت جلوی کانالهای عمودی کلاً به وسیله در باز و بسته می شود. با میله گذاری در دیوار کانال، می توان از آن به عنوان نردبان استفاده کرد، اگر در سیستم لوله کشی اشکالی بروز نماید، درپوش عمودی و یا افقی کانال را باز می کنیم و پس از رفع نقصیه آن را می بندیم.

در ساختمانهای کوچک، برای تاسیسات، چنین کانال کشی انجام نمی شود اما در این بناها، نقشه های تاسیساتی می تواند مشخص کننده مسیرها باشد تا در مواقع لزوم بتواند اشکالات را رفع کند.

به طور خلاصه، اگر مسیر لوله های تاسیساتی و یا برق مشخص نباشد، به هنگام بروز اشکالات، سرگردانیها و گرفتاریهای فراوانی به وجود می آید که  بایا با شکافتن، مسیر آنها را یافت. این عمل در مجموع باعث مشکلات و مسائل فراوانی خواهد شد.

مشخصات ویژه مصالح: ساختن بنای مقاوم به دو عامل بستگی دارد:

الف) مصالح مرغوب و مقاوم

ب) اجرای صحیح و فنی

بدیهی است، نوع مصالح که در ساختمان به کار می رود ، باعث پایداری و افزایش عمر ساختمان و با استفاده از نوع نامرغوب، نتیجه معکوس می شود. برای مثال، در استان بوشهر از خاک شوره و نمکی، آجر محلی تهیه می کنند که در اثر رطوبت به سرعت ورقه ورقه و در نتیجه حل می شود. همچنین،  وزن خاک به علت وجود نمک فراوان در آن سنگین می شود و کار کردن را با دشواری مواجه می سازد. در بعضی موارد، آجر مرغوب را از شیراز به این استان می آورند و به طور مسلم، استفاده از آن اسکلت آجری را مقاوم می سازند.

به طور کلی ، تعمیراتی که به خاطر رطوبت در آجرهای محلی انجام می شود، فراوان است در صورتی که در آجرکاری غیر محلی این نقیصه بسیار کم است و یا اصلاً نیست.

برخی از انواع سنگهای مکش آب فراوان دارند که گاهی بیشتر حجم خود می باشد. نفوذ آب در آنها ضایعات جبران ناپذیری به وجود می آورند و در مواردی حتی سنگ را حل می کنند.

 به طور خلاصه تا 120 درجه حرارت پخته می شوند، هرگز نمی تواند یکنواخت و یکسان باشند.

به طور خلاصه، مشخص بودن نوع مصالح استفاده شده در شناسنامه هر پروژه الزامی است و در زمان تعمیرات و یا پیشگیریهای لازم می توان از آن استفاده کرد.

 

روش انبار کردن سیمان:

در کارگاه ساختمانی محلهای مشخص را برای دپو سیمان، ماسه، شن و غیره تعیین می کنند. برای دپو سیمان ابتدا یک سری بلوک در سطحی مربع شکل روی زمین می چینند تا کیسه های سیمان روی بلوکها قرار گرفته و با زمین در ارتباط نباشد، بعد از قرار دادن کیسه های سیمان روی بلوکها، یک پلاستیک بزرگ روی کیسه ها می کشند تا در صورت بارندگی یا وجود رطوبت هوا کیسه های سیمان خراب نشود این محلها جهت دپو مصالح طوری طراحی می شود که به دستگاه میکسر دسترسی آسان داشته باشد و براحتی و در کوتاهترین زمان ممکن به دستگاه میکسر رسانده شود و بتن مورد نیاز تهیه شود.

روش انبار کردن میلگردها:

میلگردها باید در محلی از کارگاه قرار گیرد که براحتی جهت قطع و خم به محل مورد نظر رسانده شود، سعی می شود که میلگرد در قطرهای متفاوت به صورت جداگانه قرار بگیرند تا به راحتی در دسترس باشند.

 

خم کردن میلگردها:

این آرماتورها به این صورت خم می شوند، که یک سری تخته روی پایه هایی قرار دارد و روی این تخته ها سه یا چهار پایه فلزی محکو، در فاصله های مشخص سوار شده است که میلگرد بین این پایه ها قرار گرفته و در اندازه های مشخص  خم می شوند .این اندازه ها توسط یک سری میخ ریز که روی تخته نصب شده است، کاملاً مشخص است. البته برای خم کردن آرماتورهای  با ضخامت بالاتر از یک سری اهرم استفاده می شود تا براحتی در محل مورد نظر خم شود.

 

ساختمانهای اسکلت فلزی:

در این نوع ساختمانها برای ساختن  ستونها و تیر از پروفیل فولادی استفاده می شود. همچنین از نبشی تسمه و برای زیر ستون از ورقه فولادی استفاده می نمایند و معمولاً دو قطعه را به وسیله جوش به هم دیگر متصل می نمایند. سقف این نوع ساختمانها ممکن است تیر آهن و طاق ضربی باشد و یا از انواع سقف های دیگر از قبیل تیرچه بلوک غیره  استفاده گردد.

برای پارتیشنها می توان مانند ساختمانهای بتونی از انواع آجر و یا قطعات گچی و یا چوبی و سفالهای تیغه ای استفاده نمود. در هر حال جدا کننده های می باید از مصالح  سبک انتخاب شود. در بعضی ممالک بر خلاف ممالک ما برای اتصال قطعات از جوش استفاده نکرده بلکه بیشتر از پرچ و یا پیچ و مهره استفاده می نمایند البته برای ستونها نیز می توان به جای تیر آهن از نبشی و یا ناودانی استفاده نمود.

بطور کلی منظور از ساختمانهای فلزی ساختمانی است که ستونها و تیرهای اصلی آن از پروفیل های مختلف فلزی بوده و بار سقفها و دیوارها و جداکننده ها (پارتیشن ها) بوسیله تیرهای اصلی به ستون منتقل شده و وسیله ستونها به زمین منتقل گردد.

 

اجزا تشکیل دهنده ساختمانهای فلزی:

ساختمانهای فلزی از اجزاء مهم زیر تشکیل می شود:

1- ستونها

2- پل یا تیرهای اصلی

3- تیرچه ها

4- پروفیل های اتصال مانند نبشی و تسمه و غیره

 

 

 

ستون:

در ساختمان های فلزی و ساختمانهای بتونی به آن قسمت از اجزاء که تحت نیروی فشاری واقع هستند ستون می گویند.

ستونها از مهمترین و حساس ترین اجزاء ساختمانهای فلزی می باشند، بار سقف ها به وسیله تیرها به ستونها منتقل شده و به وسیله ستونها به زمین منتقل می گردد. در این قسمت نقشه اجرایی سه تیپ ستون که در پروژه مذکور اجرا شده، نشان داده شده است.

الف- قسمت های مختلف ستون:

قسمتهای اصلی یک ستون عبارت است از آن پروفیلی است که بارهای فشاری را تحمل می نماید. برای ساختن ستون ها می توان از پروفیل های مختلف استفاده نمود، مانند دو عدد تیر آهن I معمولی و یا یک عدد آهن بال پهن و یا دو عدد ناودانی و یا یک عدد قوطی چهار گوش و یا چهار عدد نبشی و غیره در ایران برای ساختن ستونها معمولاً از دو عدد تیر آهن I معمولی استفاده می شود و آنها را به وسیله تسمه به یکدیگر متصل می نمایند. گاهی نیز از آهنهای بال پهن که به آنها H  گفته می شود و یا قوطی چهار گوش استفاده می شود.

در مواردی که بار ستون زیاد است می توان از سه عدد تیر آهن I  که به شکلهای مختلف به همدیگر متصل می شوند، استفاده نمود و در طبقات بالاتر که بار ستونها کاهش می یابد می توان  از ادامه یکی از آهن های I خودداری کرد.

برای ساختن  ستونها از دو یا سه عدد I  معمولی و سایر پروفیل ها باید دقت کافی به عمل آورند تا ستونها کاملاض  مستقیم و  راست ساخته شود زیرا کوچکترین انحنای ستون ممکن است بعد از بار گذاری منجر به کمانش ستون و در نتیجه باعث تخریب ساختمان شود.

در موقع ستون سازی به دو علت ممکن است انحنا ایجاد شود، اول آنکه امکان دارد تیر آهن های مورد نیاز برای ساختن ستون در اثر حمل و نقل دارای پیچیدگی باشد. دوم آنکه ممکن است در اثر جوش کاری و غیر فنی و نادرست در ستون پیچیدگی ایجاد شود برای جلوگیری از این کار بهتر است به شرح زیر عمل گردد.

البته اشکالات فوق اشکالات اجرایی می باشد نه محاسباتی زیرا فرض ما بر این است که محاسبات درست انجام شده و ستون قادر به تحمل بار وارده می شود. ابتدا تیر آهن را از لحاظ شماره انتخاب نموده و آنها را به طور معین که در نقشه های محاسباتی قید گردیده برش می دهند آنگاه زیر دو سری و کمر ستون تیر آهن هایی قرار داده و ستون را روی این تیرآهن های افقی که به صورت تراز روی زمین قرار داده اند، می خوابانند . قبل از این کار باید از راست بودن تیر آهن های تکی کاملاً مطمئن بوده و چنانچه  تیر آهن کاملاً راست نباشد بهتر است آنها را عوض نموده و از تیرآهن های مستقیم استفاده نمایند در صورتی که این کار مقدور نباشد باید تیرآهن ها به وسیله پتکهای سنگین که در محل های دقیق حساب شده فرود می آیند راست شوند.

لازم به یادآوری است که هر نوع ضربه زدن به تیرآهن حتی در جهت برطرف کردن پیچیدگی های موضعی(راست کردن آن)  و یا در اثر جابجایی و غیره در تیر آهن های تنشهایی ایجاد می کنند که در آن باقی مانده و اگر تنشهای ایجاد شده در اثر بارگذاری  هم جهت با این تنشها باشد موجب تخریب سریعتر قطعه می گردد، بدین لحاظ هر قدر به تیرآهن قبل از مصرف ضربه کمتری زده شود بهتر است.

آنگاه تیرآهن های ستونها را با فاصله معن که در نقشه محاسباتی تعیین شده است کنار هم قرار داده و به وسیله   تسمه هایی که از قبیل بردیده شده و  آماده می باشد با خال جوش آنها را به یکدیگر متصل می نمایند، آنگاه برای جلوگیری از پیچیدگی نخست ابتدا و انتها و کمر ستونها را به تیر آهنهای و زیر سری جوش داده و بعد کلیه ستونها را با خال جوش به یکدگیر متصل می کنیم  و آنگاه جوشکاری را تکمیل می نماییم و بدین ترتیب تا 90 درصد از پیچیدگی ستونها جلوگیری می شود.

اتصال ستون به صفحه زیر ستون

در این قسمت از گزارش کارآموزی روش اتصال ستون به زیر ستون توضیح داده می شود، صفحه زیر ستون قبلاً تراز و در سطح کار گذاشته شده است، انتهایی ستون یعنی محل اتصال آن به صفحه زیرستون باید کاملاً مستوی بوده بطوریکه در موقع قرار دادن آن روی صفحه تمام نقاط آن با صفحه در تماس باشد.

آنگاه ستون را بلند کرده و در محل خود قرار می دهند، لازم به یادآوری است که ستونها را اغلب به وسیله جرثقیل بلند می کنند در کارهای کوچک می توان ستون به وسلیه دکل و یا تیفور بلند نمود.

آنگاه ستون را با دوربین و یا شاقول معمولی بنایی شاقول نموده و دور آن را به صفحه زیر ستون  جوش می دهند، آنگاه  برای تکمیل کار، ستون را به وسیله چهار عدد نبشی 10 یا 12 و یا بزرگتر  به صفکه جوش می دهند ابعاد این نبشی ها طبق محاسبه تعیین می گردد.

در موقع جوشکاری پای ستون به صفحه زیر ستون باید توجه نمود چنانچه بعد جوش زیاد باشد مانع چسبیدن نشبی های اتصال به ستون و صفحه زیر ستون خواهد شد. با توجه به اینکه تقریباً کلید لنگرهای وارده به پای ستون به وسیله نبشی های اطراف تحمل می گردد باید دقت شود که این جوشکاری فقط درز ما بین پای ستون و صفحه زیر ستون را پر نماید و از آن خارج نشود چنانچه  این دقت ممکن نباشد بهتر است از این جوشکاری صرف نظر گردد.

در بعضی از ستونها که دارای خارج از محوری شدید می باشد به جای نبشی از صفحات مستطیل شکل که طول آن بیشتر از پشت تا پشت است استفاده می گردد و بدین وسیله نشبی های اتصال را به ابعاد بزرگتر به وسیله صفحه  در محل می سازد و به وسیله چند عدد صفحه لچکی که بین دو بال نبشی قرار می دهند سیستم قابل اطمیان در مقابل لنگرهای وارده ایجاد می  نماید. عرض و طول کلی این اتصالات نباید از روی صفحه زیر ستون تجاوز نماید.

تسمه های اتصال:

همان طور که گفته شده ممکن است ستون از دو عدد تیر آهن یک و یا دو عدد ناودانی و یا چهار عدد نبشی و غیره تشکیل شده باشد که این پروفیل ها می باید به یکدیگر متصل شود، معمولاً این پروفیل ها را به وسیله تسمه به یکدیگر متصل می نامیند. ابعاد این تسمه ها به وسیله محاسبه تعیین می گردد ولی اغلب  برای ساختمانهای معمولی از تسمه هایی به ابعاد تقریبی 10×100 استفاده می گردد. طول تسمه معمولاً به اندازه پشت ستون می باشد.(قدری کمتر برای جوش کاری) تسمه ها را در ایران معمولاً به صورت موازی با یک دیگر جوش می دهند و فاصه آنها از یکدیگر در حدود 40 سانتیمتر می باشد(محور تا محور)  ولی گاهی طبق محاسبه مجبور می شوند تسمه ها را با زاویه 45 و یا 30 درجه جوش بدهند.

اگر طبق محاسبه برای ساختن  ستون می باید از سه عدد تیر آهن استفاده شود که یکی از آنها عمود بر دو تای دیگر باشد قبل از آنکه تسمه های اتصال دهنده را جوش بدهند باید اول سه عدد تیر آهن را به همدیگر متصل نموده و جوشکاری آن را تکمیل نمایند و بعد تسمه های اتصال را جوش بدهند زیرا در غیر این صورت اتصال تیرآهن میانی به دو آهن دیگر مشکل خواهد بود.

 

ب- بر پا کردن ستون:

روش برپا کردن

در روش معمولی بر پا کردن سازه سه گرموه به استخدام در می آیند( گروه بالا برنده، گروه جا اندازنده و گروه سفت کننده) . این سه گروه هر یک به توالی، ضمن پیشرفتن کار نصب فولاد، کار خود را انجام می دهند. گروه بالا برنده ، عضو فولادی را بلند کرده و به جایگاه  خاص آن می رساند و سپس با اتصالهای پیچکاری یا جوشکاری آن عضو را با ایمنی  کامل در جای خود قرار دهد تا آنکه گروه جا اندازنده بتوانند کار خود را شروع کنند. معیارهای ایمنی خاصی برای اطمینان از هماهنگی  سازه ای برقرار شده است. برای مثال، عشه برپا داری برقرار شده است. برای مثال، عرشه برپاداری نباید بیش از هشت طبقه  بالاتر را بلندترین کف  کاملاً  تمام شده باشد. همچنین نباید از ارتفاع بالاتر، بیش از 4 طبقه یا 6/14 متر نسبت به بالاترین کف طبقه انجام شده(طبقه ای که لزوماً تکمیل نیست)  پیچکاری یا جوشکاری ناتمام وجود داشته باشد. گروه جا اندازنده، عضو مورد نظر را در راستای مناسب قرار می دهند  و با جوشکاری کافی آن قدر سازه را محکم می کنند که تا نصب اتصالهای نهایی، لنگ گیری انجام شده باشد. گروه سفت کننده اتصالات نهایی را (با پیچکاری یا جوشکاری) انجام می دهند، به طوری که مشخصات فنی لازم در سازه  تحقق پیدا کند.

ج- وسایل بالابری:

در کار با فولاد و بالا بردن آن تا جایگاه نهایی اش، اغلب جرثقیل های متحرک و جرثقیل های برجی را به کار می برند. تعدادی وسیله بالابری دیگر هم هستند که در کار ساختمانی فولادی از آنها بسیار استفاده می شود. دیرک یکی از ساده ترین وسایل بالاتری موتوری است. می توان از دو یا چند دیرک که همراه با یکدیگر به کار برده می شوند، برای بلند کردن قطعات بزرگ مانند دیگ بخار یا مخازن استفاده کرد. جرثقیل برجی شاید متداولترین وسیله بالابری در ساختن ساختمانهای بلند است. از جمله مزایای جرثقیل برجی این است که می آن آن را با پیشرفت کار ساختمانی ، به آسانی از یک طبقه به طبقه دیگر ارتقاء داد.

د- جوشکاری:

جوشکاری باید بخوبی انجام گیرد تا استحکام اتصال کافی ایجاد کند. معدودی از موارد اصلی جوشکای در این قسمت شرح داده می شود.

تمام ناظرین و بازرسان باید بتوانند نمادهای استاندارد جوشکاری را تفسیر کنند. انواع اصلی جوشهای سازه ای عبارتند از جوش کنجی، جوش شیاری(لب به لب یا جناغی)  و جوش پرچی یا مسدود.

دیگر موارد لازم برای دستیابی به جوش رضایتبخش، علاوه بر استفاده از جوشکاران ورزیده عبارتند از آماده سازی درست فلزکارف به کار بردن الکترودهای مناسب و همچنین استفاده از شدت جریان برقی درست، توجه به مقدار ولتاژ و تنظیم قطبیت.

چندین روش وارسی برای تعیین کیفیت جوشکاری در اختیار داریم. روشهای آزمونی عبارتند از روارسی چشمی، آزمون مخرب، وارسی پرتونگاری، وارسی نافذ.

وارسی چشمی سریعترین، آسانترین، و  پر مصرف ترین روش کنترل جوشکاری است. به هر حال ، وارسی چشمی وقتی موثر است که ناظرانی ورزیده و آموزش دیده به آن بپردازند. درعین حال، این روش کمترین قابلیت اتکا را برای اطمینان از کفایت جوشکاری مخرب را انجام می دهند و نیز  در صورتی که روشهای آزمون غیر مخرب حاکی از کیفیت مشکوک جوشکاری باشد  انجام آزمون مخرب ممکن است برای تعیین استحکام واقعی جوشکاری لازم شود. بررسی پرتونگاری جوشکاری با تهیه تصویر پوتوی ایکس  از جوش انجام شده، صورت می گیرد. پرتونگاری اگر به درستی انجام شود، می تواند نقصهایی را که ریزی آنها به کوچکی 2% ضخامت درز جوش داده شده است، مشخص کند. در وارسی فراصوتی از بسامدهای با ارتعاش زیاد برای تشخیص نقصها استفاده می کنند. ماهیت پیامهایی که ازمحل جوش بازتاب پیدا می کند، نشانی، نوع، اندازه، و محل هر نقصی را مشخص می کند. وارسی ذرات مغناطیسی عبارت است از کاربرد ذرات مغناطیسی که روی جوش انجام شده پخش می شوند تا نقصهای سطح یا نزدیک به سطح جوشکاری را مشخص کند. البته از این روش نمی توان در مورد فلزات غیر مغناطیسی ، مثل آلومینیوم استفاده کرد.

وارسی مایع  نافذ با پاشیدن مایعی نفوذ کنده بر روی جوش انجام شده، خشک کردن سطح و سپس استفاده از سیالی برای ظهور که حل نفوذ مایع نافذ را در جوش نشان می دهد، انجام می گیرد. این روش ارزان است و به آسانی می توان آن را به کار بست، اما به کمک آن فقط می توان درزه هایی که تا سطح گشوده هستند، مشخص کرد.

 

تیرهای اصلی:

در این قسمت از گزارش کارآموزی موارد زیر مورد بررسی قرار می گیرد:

1- چگونگی اتصال تیر به ستون

2- نکاتی در مورد ساختن تیرها

3- وصله تیرهای سراسری

4- وصله نمودن دو نقطه تیراهن به همدیگر

5- تیرهای لانه زنبوری

6- تیرچه

1- چگونگی اتصال تیر به ستون

الف) حالت اول تیر از کنار ستون عبور نماید.

ساده ترین شکل اتصال پل به ستون آن است که پل در جهت بال تیر آهن ستون امتداد پیدا کند.  در این حالت معمولاً  از پل های سرتاسری استفاده می نمایند، این پل ها به وسیله  یک عدد ورقه بست که در محل عبور پل به ستون  جوش می شود، همچنین یک عدد نبشی 10 یا 12 که روی ورق بست چوش می گردد به ستون متصل می شود، (نبشی طبق محاسبه تعیین می گردد) بعضی از منهدسین  محاسب برای آنکه تیکه گاهی تقریباً گیردار به وجود بیاورندیک عدد نبشی نیز روی تیر قرار می دهند، برای ایجاد تکیه گاهی که کاملاً گیردار باشد باید از صفحه های ممان گیر استفاده نمود، صفحه ممان گیر صفحه ای است به شکل ذوزنقه یا مستطیل که روی تیر قرار گرفته و آن را به ستون متصل می نماید. ولی بعضی از قرار دادن این نبشی اخیر صرف نظر نموده و تکیه گاه را ساده در نظر می گیرند. در ایران اغلب مهندسین محاسب به همین طریق عمل می نمایند یعنی پل را از کنار ستون عبور داده و در این حالت پل را ممتد محاسبه می نمایند و مخصوصاً در ستونهای میانی اسکلت، از دو طرف ستون پلهای ممتد را عبور داده و به اصطلاح از گره خور جینی استفاده می نمایند به عقیده اغلب زلزله شناسان این نوع اتصال در مقابل زلزله از مقاومت خوبی برخوردار نیست. چنانچه بار پل در محل اتصال ستون زیاد  و امکان خم نمودن نبشی تکیه گاه وجود داشته باشد بهتر است یک عدد صفحه مثلثی شکل بین دو بال نبشی جوش داده تا از خم شدن آن جلوگیری شود به این صفه لچکی می گویند.

ب) حالت دوم آن است که تیر از وسط عبور نماید.

در این حالت باید دقت شود تا در موقع ساختن ستون فاصله لب به لب دو عدد تیر آهن حداقل نیم سانتیمتر از بال تیری که می خواهد از داخل آن عبور کند بیشتر باشد  تا امکان  عبور پل فراهم گردد.

بدیهی است چنانچ برای ستونها از تیرآهن H استفاده می شود، اجراء این طریقه ممکن نیست، اصولاً امکان عبور تیرهای سراسری در این نوع اتصال قدری مشکل می باشد زیرا اگر دو طرف ساختمان احداثی باز نباشد به سختی می توان یک عدد تیر سراسری را از بین ستونها عبور داد بدین لحاظ در این نوع مواقع تیر را به قطعات کوچک برده و در جای خود قرار داده و بعد دوباره آن را جوش می دهند این عمل چنانچه اتصالات بخوبی انجام شود اشکال نداشته و این تیر مانند تیر سراسری یکپارچه عمل خواهد کرد. بهتر است محل برش در 5/1 متری دهانه بین دو ستون واقع شود.

فرض بر این است که در فاصله 5/1 متری نیروهای وارده به تیر حداقل می باشد ودر این حالت چنانچه بخواهیم از نبشی فوقانی نیز استفاده نماییم باید ورق بست دو تکه باشد.

ج) حالت سوم موقعی است که تیر به جای ستون خم شود.

در این حالت امکان ایجاد تیرهای سراسری ممکن نیست.  زیرا اگر بخواهیم تیر سراسری اجراء  نماییم  مجبور هستیم در جان تیر ایجاد کنیم که این خود باعث ضعف ستون می شود. بدین لحاظ  بهتر است تیر را در این حالت قطعه قطعه سوار کنیم. البته باید توجه داشت چنانچه  در نقشه های محاسباتی پل های سراسری داده شده باشند مجبور به اجرای آن هستیم.

 

2- نکاتی در مورد ساختن تیرها

گاهی ممکن است تیرها را با دو یا یک عدد تسمه که به بال تیر جوش می شود تقویت نماییم این تسمه ها معمولاً در تیرهای ساده در وسط تیر و در تیرهای ممتد در نزدیکی تکیه گاه جوش می شود. چنانچه برای تقویت تیر از یک عدد تسمه استفاده نماییم بهتر است این تسمه از بالا جوش شود زیرا در صورتی که از پایین جوش شود در موقع سفید کاری مزاحمت ایجاد کرده و مجبور هستیم ضخامت گچ را در سطح سقف  به اندزه ضخامت تسمه تقویتی افزایش دهیم.

اگر پهنای تسمه تقویتی از بال تیر آهن کمتر باشد اشکالی ایجاد نمی شود زیرا به راحتی می توان  تسمه را روی تیر قرار داده و جوشکاری نماییم ولی اگر پهنای تسمه ازبال  پهن تر باشد ، بهتر است تیر آهن را قبل از نصب در محل برگردانیده و محل تسمه را دقیقاً معلوم کرده و آن را از بالا جوش بدهیم.

 باید دقت شود که طول چوش مطابق  نقشه و به اندازه  کافی باشد چنانچه  طول جوش در نقشه قید نشده باشد طول آن را در هر طرف نصب طول تسمه می باشد(در دو طرف مساوی طول تسمه).

 

3- وصله تیرهای سراسری:

با توجه به این که طول تیرآهن معمولی 12 متر است (بعضی کارخانه  تیرآهن نمرات بالا را 14 متری هم می رساند) اگر طول تیرسرسر ما بیش از 12 متر باشد ناچار به اتصال دو قطعه تیرآهن دیتیلی نداشته باشد باید دو قطعه تیر را با مهندس محاسب یا مهندس ناظر کارگاه به وسیله تسمه با طول کافی از بالا و پاین و جان تیر به همدیگر  متصل نماییم  طول این تسمه و همچنین آن و بعد جوش نسبت به تیرآهنهای مختلف متفاوت است. چنانچه  ممکن باشد بهتر است جوشکاری روی زمین و معمولی انجام شود و حتی المقدور  از جوش سر بالا و سرازیر خودداری شود.

 

4- وصله نمودن دو  نقطه تیرآهن به همدیگر

 چنانچه از دو سمت بال یک ستون دو پل عبور کنند بهتر است که این پل را به تسمه هایی در چند نقطه  به همدیگر  متصل نماییم تا پل ها یکپارچه شده و با هم کار کنند. به این طریق این اتصال  به مقدار قابل ملاحظه ای در مقابل نیروهی زلزله مقاومت خواهد نمود.

 

5- تیرهای لانه زنبوری:

همانطور که می دانیم ممان اینرسی  هر نقطه مادی نسبت به هر محور مساوی با جرم آن نقطه  ضرب در مجذور فاصله آن نقطه تا آن محور به همین در موقع  طرح نیم رخ تیرآهن برای آنکه ممان اینرسی مقطع هر قدر ممکن است بیشترباشد، قسمت اعظم وزن تیرآهن رادربالا که در دو طرف جان آن واقع شده است، قرار داده اند تا هر قدر ممکن است از محور خنثی دورتر بوده و ممان اینرسی آن بالاتر برود.

اینک چنانچه در محوری فرض شود وجود دارند برای بدست آوردن ممان اینرسی  باز هم بیشتر سعی می کنند که بالها را باز محور خنثی دورتر نمایند بدین لحاظ تیرآهن را بریده و آن را دوباره جوش می دهند، بدین طریق فاصله بالها از یکدگیر زیادتر شده و مقطع دارای لنگره اینرسی بزرگتری می شود.

اینک برای اینکه ممکن است نیروی احتمالی در سیتسم ایجاد شود و چون فرض براین اسثت که جان تیرآهن نیروهای برشی را تحمل می نماید. همچنین با توجه به منحنی برشی متوجه می شویم که حداکثر نیروی برشی در تکیه گاه ها موجود است ضمناً  همانطوریکه قبلاً توضیح داده شده است چنانچه تیرآهن را به صورت لانه زنبوری در بیاوریم، جان تیر آهن را ضعیف  کرده ایم ، برای اینکه تیرآهن بتواند در مقابل نیروی برشی احتمالی مقاومت نماید دو سوراخ نزدیک تکیه گاهها را به وسیله صفحه هایی می پوشانیم. ضخامت این صفحه  و همچنین پهنای آن به وسیله محاسبه تعیین می گردد و حداقل ضخامت آن 10 میلیمتر و پهنای آن مساوی پهنای جان تیر لانه زنبوری شده است.

 

6- تیرچه:

اگر برای پوشش سقف از طاق ضربی استفاده می نماییم ناچاراً باید همانند ساختمانهای آجری توضیح داده شده تیرآهن با شماره محاسبه شده روی تیرها کشیده و بین این تیرآهن ها را طاق ضربی بزنیم این تیرچه ها ممکن است سرتاسری بوده و از روی تیر ها عبور نماید، دراین صورت باید محل برخورد تیرچه و تیر جوشکاری شود. بدیهی است در این حالت کلفتی تیر از زیر دیده می شود که باید به وسیله سقف کاذب پوشانیده شود و یا طبق نظر مهندس معمار اقدام گردد و یا تیرآهن های توی دل پلها اقدام گردد و یا تیرآهن های توی دل پلها کارگذاشته می شود که در این صورت باید حتماً هر دو سر آن از یک طرف به وسیله یک عدد نبشی نمره 5  یا 6 به تیر متصل گردد و تیرچه باید حتماً از یک طرف زبانه بشود و در غیر این صورت با اندازه ضخامت  بال پل از زیر اختلاف سطح به وجود می آید که باید به وسیله ی گچ و خاک  و سفید کاری پر شود و سقف بار بیشتری را تحمل نماید.

چنانچه برای تیر و تیرچه از یک شماره تیرآهن استفاده شود در این صورت تیرچه می باید از دو طرف زبانه شود.

درسقفهای طاق ضربی با توجه به خیز طاق که در حدود 2 الی 3 سانتیمتر باشد طاق نیرویی درجهت افق به تیر آهنهای جانبی خود وارد می نماید، که این نیرو در جهت طاقهای میانی به وسیله ی طاق پهلویی خنثی می شود ولی در آخرین دهانه این نیرو باعث میشود که تیرآهن ها را به کنار رانده در نتیجه طاق فرو ریزد، برای جلوگیری از این کار  آخرین تیر آهن را حداقل در دو نقطه به تیر آهن ما قبل آخر می بندند واین کار معمولاً وسیله میلگردهایی به قطر 10 الی 12میلیمترانجام می شود به این میله گردها میله مهار گفته می شود.

البته از میله گرد در نقاط دیگرساختمان  مانند سقف کاذب و غیره نیز استفاده می شود،  از نبشی برای تکیه گاه تیرها و همچنین برای اتصال تیرچه ها به تیرها و اتصال ستون  به صفحه زیرستون استفاده می شود.

 

وصله نمودن دو قطعه تیرآهن به یکدیگر:

چنانچه مجبور باشیم دو قطعه تیرآهن را بهم دیگر متصل نماییم اگر از این تیربرای تیر استفاده شود کافی است به وسیله ی دو قطعه تسمه به دو طرف جان تیر و یک قطعه تسمه روی بال تیر به سمت بالا آنها را به هم وصل نماییم. اگر این قطعه برای تیرچه  استفاده شود به وسیله ی یک قطعه درجان تیر  و یک قطعه وصله روی بال تیر آنها را به هم متصل می نماییم طول و ضخامت تسمه طبق محاسبه به دست می آید ولی در ساختمانهای معمولی طول قطعه در حدود 60 سانتی متر و ضخامت آن در حدود یک سانتیمتر کافی است.

بادبند:

دربازدیدهایی که از مناطق زلزله زده به عمل آمد مشاهده گردید ساختمانهایی فلزی چند طبقه که بادبندی شدند درمقابل نیروی زلزله مقاومت بیشتریاز خود نشان می دهند.

متداول ترین بادبندها نیمرخ هایی از فولاد هستند که به صورت ضرب در بین دو ستون قرار می گیرند مانند نبشی، ناودانی، تیرآهن و غیره برای آنکه سطح جوش در بادبندها به اندازه کافی باشد در محل اتصال بادبند به گره ها و یا محل برخورد دو پروفیل بادبند  به همدیگر صفحه هایی جوش می دهند، طول و عرض و ضخامت این صفحه ها طبق محاسبه تعیین می گردد. اگر دهانه ای از ساختمان  بادبندی شود بهتر است حتماً قسمتهای پایین همین دهانهتا روی فونداسسیون باد بندی ادامه پیدا می کند. این بادبندها باعث مشوند نیرویی که در اثر باد و یا زلزله به بالای ستون وارد می شود به سرعت به زمین منتقل میگردد.

پله ها:

پله  از لحاظ ارتباط طبقات یکی از مهمترین قسمت های ساختمان محسوب می گردد ولی به علت آنکه از این فضا به نسبت فضاهای دیگر ساختمان  از لحاظزمان توقف کمتر استفاده می گردد همیشه سعی براین است که حداقل فضای ممکن برای پله درنظرگرفته شده و حتی المقدور مکانهای روشن و آفتابگیر ساختمان را برای پله اختصاص ندهند.

بطور کلی هر قدر ارتفاع پله زیادتر باشد تعداد مورد نیاز برای عبور از طبقه ای به طبقه دیگر کمتر بوده درنتیجه از قفسه پله فضای لازم برای ایجاد پله کمتراست ولی ارتفاع پله کاملاً بستگی به محل استفاده و اشخاص استفاده کننده از آن را دارد مثلاً ارتفاع پله برای طبقات آپارتمانهای مسکونی در حدود 16 الی 20 سانتیمتر در نظر گرفته می شود زیرا 80 درصد استفاده کنندگان آن درسنینی هستند ه به راحتی می توانند از پله ها پایین و بالا بروند (اشخاص مسن تر و کودکان خردسال بیشتر وقت خودرا در منزل می گذارنند) و همچین ارتفاع پله موتور خانه و یا انبار را در حدود 20 الی 25 حتی50 سانیمتر در نظر می گیرند زیرا 99 درصد استفاده کنندگان این قسمت ازساختمان را اشخاص جوان تشکیل میدهند و همچنین ارتفاع پله مکانهای عمومی مانند ایستگاه  راه آهن و یا بیمارستانها ویا ادارات  عمومی رادر حدود 15 الی 17 سانیتمر در نظر می گیرند زیرا از این نوع پله ها اجباراً افراد در هر سنی استفاده خواهند کرد.

ارتفاع پله  در قصرهای بسیار مجلل  و لوکس که فضای لازم برای ساختن پله دارد که دراین حالت نیز پله ها را در حدود 15 سانتیمرت  و یا کمتر درنظر گرفته می شود.

کف پله  تابع دو عامل است:

1- طول کف پله

2- طول قدم

طول کف پای یک آدم معمولیدر حدود 30 سانتیمتراست دراین صورت برای اینکه عبور و مرور از روی پله آسان باشد کف پله باید در حدود 30 سانتیمتر باشد که با توجه به 2 سانتیمتر دماغه پله جمعاً کف پله در حدود 32 سانتیمتر خواهد بود.

در مورد دوم با توجه به اینکه طول یک آدم معمولی در حدود 63 الی 65 سانتیمتر میب اشد برای اینکه بتوان پله ها را پشت سر هم و بدون توقف و به راحتی و با قدم معمولی طی نمود می باید مجموع دو برابر ارتفاع  بعلاوه کف پله عددی بین 63 الی 65 سانتیمتر باشد طبق فرمول زیر

65 الی 63 = b +h2

 که در این فرمول h ارتفاع پله و b کفه پله می باشد

اگر تعداد پله هایی که پشت هر هم قرار دارند در حدود 8 الی 12 پله باشند (مانند پله هایی که دو طبقه یک ساختمان  را در هر گردش به هم مربوط می نماید) کف پله نمی تواند  از 23 الی 33 سانتیمتر بیشتر باشد. زیرا اگر کف پله از این مقدار پهن تر باشد استفاده کننده از آن در موقع بالا رفتن با توجه به آنکه طول قدم انسان در حود 63 سانتیمتر  است ناخودآگاه هر قدم خودرا روی پله بعدی  قدری عقب تر گذاشته و روی چله هشتم یا نهم پنجه پای او روی لبه پله قرار گرفته و ممکن است تعادل خود را از دست داده و به جلو خم شود ولی در مورد پله های جلوی ساختمان که معمولاً تعداد آن در حدود 3 یا 4 پله می باشد می توان از کف پله پهن تر نیز استفاده نمود.

 حداقل عرض پله ساختمانهایی که زیاد بزرگ نبوده واز روی آن عبور و مرور دو طرفه انجام می شود در حدود 100 سانتیمتر در نظر گرفته می شود زیرا بطوریکه میدانیم عرض شانه یک نفر مرد در حدود 60 سانتیمتراست (عرض شانه خانم ها کمتر میباشد) و با توجه به اینکه اگر دو نفر بخواهند از نزدیک یکدیگر عبور نمایند ناخودآگاه قدری شانه خود را به سمت طرف مقابل کج می نمایند. عرض 100 سانتیمتر برای عبور دو نفر از کنار یکدیگر کافی می باشد ولی برای آپارتمانهای چند طبقه که شدت رفت و آمد زیادتر است عرض پله را در حدود 120 سانتیمتر و یا بیشتر در نظر می گیرند.  درمورد پله های کم رفت و آمد مانند پله هایی که به بام ختم می شوند و از آنها فقط برای برف روبی یا سرکشی به بام آنها فقط برای برف روبی  ویا سرکشی  به بام استفاده می شود عرض55 الی60 سانتیمتر کافی می باشد.

 

محاسبه پله ها:

برای محاسبه پله ابتدا باید فاصله کف طبقه پایین تا روی کف طبقه بالا را دقیقاً تعیین نمود.  مثلاً فاصله کف طبقه پایین تا زیر سقف 280 سانتیمتر و کلفتی سقف را هم 30 سانتیمتر  به آن اضافه می کنیم که جمعاً 310 سانتیمتر می شود حال برای محاسبه مقدماتی بر حسب نوع استفاده پله ارتفاعی دلخواه برای پله در نظر می گیریم مثلاً 17 سانتیمتر  از تقسیم  310 بر 17 تعداد پله به دست می آید که 18 عتدد می باشد و معلوم می شود که ارتفاع دقیق پله را باید در حدود 2/17 سانتیمتر فرض کنیم  تا 18 عدد پله داشته باشیم آنگاه با توجه به اینکه  18 ارتفاع 17 کف پله خواهد و اگر فرض کنیم این پله  U شکل باشد و 9 عدد پله در گردش اول و 9 عدد پله در گردش دوم لازم داریم و اگر کف پله را 30 سانتیمتر  فرض کنیم جمعاً فضایی به طول 240 سانتیمتر برای 9 عدد پله در گردش دوم لازم داریم و اگر کف پله را 30 سانتیمتر فرض کنیم جمعاً فضایی به طول 240 سانتیمتر برای 9 عدد پله که در 8 عدد کف پله می شود، لازم داریم و با توجه به دو عدد پاگرد در ابتدا و انتهای پله اگر  طول هر کدام را 20/1 در نظر بگیریم جمعاً  فضایی به طول 80/4و عرض 5/2 متربرای ایجاد پله مورد نیاز است. (10 سانتیمتر برای چشم پله و 120 سانتیمتر برای گردش اول و 120 سانتیمتر برای گردش دوم).

برای خط کردن پله بعد از تعیین ارتفاع و کف پله معمولاض با تراز و متر پله  را خط می کنند برای اینکار ابتداحدود  عبور پله را زاویه ای 30 الی 35 درجه با افق  تشکیل می دهد روی دیوار مجاز آن با درجه با افق تشکیل می دهد روی دیوار مجاور آن با گچ سفید می کنند آنگاه محل اولیه پله را تعیین کرده  وبه وسیله قسمت شاقولی تراز خط عمودی رسم نمایند آنگاه با اندازه ارتفاع پله روی این خط با مترجدا کرده و به وسیله قسمت افقی تراز خطی به این نقطه عمود نموده و به اندازه کف پله روی خط اخیر با متر جدا می کنند و به همین ترتیب ادامه داده تا به پاگرد برسند. باید توجه داشت که معمولاً پهنای پاگرد مقدار تعیین قبلی به اضافه یک کف پله می باشد.

در موقع نصب کف پله معمولاً در حدود 2 یا 3 میلیمتر به آن شیب می دهند که این شیب شستشوی پله را راحت تر می کند.

سقف تیرچه بلوک:

برای اجرای سقف های تیرچه بلوک در ساختمانهای فلزی از تیرچه های آماده استفاده می شود، تیرچه ها به این صورت ساخته می شود که در قابلهای مخصوص یک سری آرماتور با قطر معین وبا طول مشخص(با توجه به دهنه و فاصله ستونها نسبت به هم)  قرار داده می شود. بعد یک آرماتور به صورت زیکزاکی از  این آرماتورها به آرماتوری که در ارتفاع 30 سانتیمتری از آرماتورهای پایینی قرار داد بسته می شود(جوش می شود)، بعد در قالب بتنی ریخته شده و تیرچه آماده می شود.

برای تیرچه گذاری سقف ابتدا تیرچه ها را بالا می کشند بعد دقیقاً به فاصله  یک بلوک از هم روی سقف می چینند. باید توجه داشت که اولین بلوک قرار داده شده بین دو تیره ازیکطرف (طرفی  که رو به تیر اصلی است). باید توسط لایه نازک سیمان بسته شود تا اینکه در هنگام بتن ریزی سقف بتن وارد بلوک ها نشود و سقف بیش از از حد سنگین شود. بعد از اینکه تیرچه ها را گذاشتیم بین آنها بلوک ققرار می دهیم. باید توجه داشت که دهنه های با فاصله زیاد نیاز به شناژ مخفی دارد. پس در این دهنه ها در فاصله های 5/1 متری حدود 15 تا 20 سانتیمتر  بین بلوک ها را خالی می گذاریم . دراین فاصله خالی بلوک ها را خالی می گذاریم. در این فاصله خالی  دوآرماتور  به صورت عمود بر تیرچه ها می بندیم تا هنگام بتن ریزی  شناژ مخفی به درستی اجرا شود. این شناژ مخفی برای این است که از خیز اضافی حاصل از وزن بتن ریزی روی تیرچه بکاهد.

بعد ازقرار دادن بلوک بین تیرچه ها نوبت به قرار دادن آرماتورهای حرارتی می رسد. که به حرارتی به این صورت روی سقف پهن می شود که به صورت شبکه در فاصله های مشخص روی سقف به آرماتورهای بالایی تیرچه  بسته می شود. هنگام سفت شدن بتن و از دست دادن آب یک سری تنش در سقف ایجاد می شود که تنش های حرارتی است و آرماتورهای حرارتی این تنش ها را می گیرد بعد از بستن آرماتورهای حرارتی باید قالب های  دور تیرهای اصلی (از بیرون ) را بست. برای این منظور جهت رعایت  شدن cover مناسب میلگردها یک سری لقمه از بیرون به آرماتورهای تیرهای اصلی بسته شده و بعد قالب های تمیز و روغن زده  شده را دور تیرهای اصلی می بندیم. با اتمام  این کارها و تایید مجدد آرماتور بندی و آرماتورهای تقویتی و خاموتها توسط مهندس ناظر نوبت به بتن ریزی سقف می رسد. بتن با طرح اختلاط مشخص در میکسر  ساخته می شود و توسط بالابر به روی سقف انتقال داده شده و قسمت به قسمت روی سقف بتن  ریخته می شود. بعد از ریختن بتن باید با ویبراتور بین بتن را خوب ویبره زد. برای این منظور  شلنگ لرزاننده ویبراتور  را چندین قسمت به آرامی حرکت دهیم تا بتن خوب ویبره زده شود.

اگر در بتن ریزی بنا به دلایلی وقفه ایجاد شد یک سطح شیبدار  توسط بتن درست می کنند.  بعد هنگام بتن ریزی  مجدد ابتدا دوغاب سیمان به سطح شیب دار زده وبعد بتن ریزی  (چه در بتن ریزی  سقف و چه در بتن ریزی ستون)  و خشک شدن بیتن باید تا سه روز، هر روز دو نوبت  به بتن آب داده و روی آن آب ریخت، می توان گونی خیس را نیز روی بتن قرار داد تا از تابش مستقیم خورشید به بتن و سریع خشک شدن سطح بتن  جلوگیری کرد تا بتن اصطلاحاً خوب عمل آید.

در پایان می پردازیم به تعدادی از مزایا و معایب موجود در ساختمانهای فلزی که شامل موارد زیرمی باشد:

1- اجرای این نوع ساختمانها خیلی سریع پیشرفت می نماید در صورتی که برای ساختن ساختمانهای بتونی یا آجری زمان بیشتری لازم است.

2- ستونها و قطعات باربر ساختمانهای فلزی زمان کمتری را اشغال می نمایند و این خود باعث بوجود آمدن  سطح مفید زیاد تر در ساختمانهای فلزی  می گردد که برای ساختمانهای بتونی مرتفع ناچار به ایجاد ستونها و دیوارهای قطور می باشیم.

3- ساخت قطعات ساختمانهای فلزی در خارج از محوطه کارگاه(مثلاً در کارخانه های فلزی کاری) ممکن بوده و این خود از لحاظ دقت کار و کیفیت بهتر قطعات و همچنین از لحاظ کار باصرفه می باشد.

4- ساختن ساختمانهای فلزی (البته فقط در قسمت فلز کاری) کمتر تابع آب و هوا و عوامل جوی می باشد در صورتی که ادامه کار ساختمانهای بتونی در هوای زیرصفر ممکن نیست. بعضی از آئین نامه ها جوشکاری و چکش کاری را در هوای خیلی سرد اجاره نمی دهند.

5- امکان تقویت ساختمان بعد از اتمام کار و بالاخره نزدیک  بودن فرضیات با عمل در ساختمانهای فلزی از مزایای آن باشد زیرا بعضی از فرضیاتی که در ساختمانهای بتونی می کنیم به سختی با عمل وفق می دهد از جمله همگن بودن بتون وفولاد مساوی بتون تنش و کرنش این دو ماده که عملاً این دو ماده همگن نیستند ولی در ساختمانهای فلزی چون از یک ماده استفاده می نماییم (فولاد) فرضیات به عمل نزدیکتر است.

اینها ازمزایای ساختمانهای فلزی است و در عوض این نوع ساختمانها درمقابل آتش سوزی ضعیف بوده و با کوچکترین حریقی که در کنار ستونها ایجاد شود فوری فولاد گداخته شده و در مقابل بار وارده کمانش نموده و به سرعت لنگرهای موجود در قطعات افزایش یافته و ساختمانها خراب می شوند به همین علت است که دربعضی کشورها سازندگان  ساختمانهای فلزی مجبورهستند برای ساختمانهای خود چله های بتونی  ایجاد نمایند تا در موقع آتش سوزی ساکنان ساختمان بتوانند خودرا نجات دهند.

ساختمانهای فلزی در مقابل عوامل جوی و خوردگی بسیار ضعیف بوده و به همین علت دارای عمر کوتاهتری می باشند و بالاخره به علت نازکی دیوار ساختمانهای فلزی درمقابل حرارت و صوت عایق نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد